بحرانی بهنام طرحهای ملی در آموزش و پرورش
تهران- ایرناپلاس- شاید این نوشتار در مورد بسیاری از طرح¬های ملی در حوزه¬های مختلف مشابه نیز مصداق داشته باشد، اما در این گفتار بیشتر بنا دارم در مورد آن دسته از طرح¬های ملی در آموزشوپرورش که به نحوی با حوزه¬های مداخلات رفتاری، پیشگیرانه، سلامت روان، پرورشی، مهارتهای زندگی، آسیبهای اجتماعی و طیف گسترده¬ای از فعالیتها مرتبط است، بحث کنم که قابل جمع در چتری پوششی بهنام سلامت روان یا مداخلات روانی-اجتماعی هستند.
چرا چنین مداخلاتی مهمند و هدف از تلفیق چنین فعالیتهایی در آموزش و پرورش چیست؟
روابط عمومی بنیادپیشگیری از آسیب های اجتماعی به نقل از ایرنا دانش و مطالعات انباشته و گسترده¬ای در سه یا چهار دهه اخیر که از کفایت علمی لازم برخوردارند نشان می¬دهند که آموزش و پرورش باید نه فقط مهارتهای شناختی صرف مانند علوم، ریاضیات، خواندن و نوشتن و فناوری و غیره بلکه کلیّت دانشآموزان را رشد دهد و رشد روانی-اجتماعی دانش-آموزان از اهداف اصلی و مهم آموزش و پرورش امروزی در سراسر جهان است. زیرا این نوع آموزشها و مداخلات در آموزش و پرورش، ضمن حمایت از رشد مثبت دانش¬آموزان، آنها را برای زندگی بزرگسالی و شغلی و خانوادگی آماده¬ می¬سازند. در کنار حمایت از رشد مثبت دانش¬آموزان، این نوع آموزشها و مداخلات، سلامت روانی آنها را ارتقا می¬دهند و از انواع مشکلات و اختلالات روانی و رفتاری پیشگیری میکنند. دیگر آنکه این نوع مداخلات از آسیبهای اجتماعی مختلف یا به سخن بهتر، انواع رفتارهای پرخطر پیشگیری میکند. مهمتر آنکه چنین مداخلات و کوششهایی در آموزش و پرورش به پیشرفت تحصیلی دانش¬آموزان کمک چشمگیری میکند و پژوهشهای گسترده¬ای اهمیت متغیرهای روانی¬-اجتماعی را در پیشرفت تحصیلی دانش¬آموزان بهعنوان سنتیترین هدف آموزش و پرورش بهوضوح نشان می-دهند.
برای چنین هدف مهمی آموزش و پرورش کشور ما چه راهبردی را در پیش گرفته است؟
برای این منظور چند دسته فعالیت در آموزش و پرورش به چشم می¬خورند: ۱) فعالیتهای فرهنگی مانند برگزاری جشنها و همایشهای علمی و فرهنگی در زمینه¬های مختلف پرورشی، آسیبهای اجتماعی و غیره که بیشتر با هدف فرهنگ¬سازی انجام می¬شوند و نوعی افزایش توجه جامعه و نهاد آموزش و پرورش را بهدنبال دارند، اما عملاً با صرف هر نوع هزینهای، بر این حوزه تأثیرگذاری چندانی ندارند؛ ۲) کتابهای درسی مانند مهارتهای زندگی که مانند کتابهای دیگر درسی نگاشته شده و به سبب عدم آشنایی دقیق با مبانی نظری و علمی در این حوزه و همینطور مبتنی بر شواهد نبودن چنین نوشته¬هایی و روشهای آموزشی نامناسب و عدم توجه به مبانی نظری سلسله مراتبی مهارتهای مورد استفاده، و علل علمی و اجرایی دیگر، پیامدهای مورد انتظار را بهدنبال نداشته¬اند. همین موضوع موجب شده تا کوشش شود کاستی¬های چنین فعالیتهایی از طریق طرح¬های ملی دیگر پوشش داده شوند؛ ۳) طرح¬های ملی با عناوین مختلف که بر همگان روشن هستند و هزینه¬های سرسام¬آوری را بر دوش آموزش و پرورش می-گذارند، اما از فایده¬مندی و اثربخشی لازم برخوردار نیستند. در این نوشتار قصد بر آن است تا این دسته از طرح¬ها مورد نقد و بررسی قرار گیرند.
چرا طرح¬های ملی می¬توانند فاجعه¬بار باشند و اغلب بهنظر چنین هستند؟
طرح¬های ملی فعلی در حال اجرا یا قریب به اجرایی که زیر چتر سلامت روان یا مداخلات روانی-اجتماعی قرار می¬گیرند دارای آسیبهای جدی زیر هستند که کارآمدی آنها را بهشدت زیر سؤال می¬برند.
اغلب این طرح¬ها از پشتوانه علمی لازم برخوردار نیستند و بیشتر جنبه اجرایی فربه¬ای دارند. برنامه¬های مورد استفاده در این طرح¬ها مورد ارزیابی قرار نگرفته و شواهد ارزشیابی علمی بین¬المللی دقیقی از چنین برنامه¬هایی وجود ندارند. کافی است شواهد مربوط به ارزشیابی چنین برنامه¬هایی را مورد بررسی قرار دهید.
این طرح¬ها به سبب ضرورت و نیاز انباشته شده¬ای که در آموزش و پرورش و جامعه در این حوزه وجود دارد شتابزده تهیه میشود. عموماً نیز از طریق کارشناسان ستادی و در مجموعه-ای بسته که گاهی با الحاق عناصر و افرادی از دانشگاهها و مراکز اجرایی و علمی دیگر سعی در اعتباربخشی خود دارند، در یک دوره زمانی کوتاه بدون طی فرآیند علمی دقیق از طریق فعالیتهای مطالعاتی مقدماتی و فقیر و ارزیابی¬های غیرمستقل قابل تأمل بلافاصله تبدیل به طرح¬های ملی می¬شوند. این در حالی است که بسیاری از برنامههای مطرح در این حوزه برای کسب اعتبار علمی راهی چند دهه¬ای را پیموده¬اند، اما در آموزش و پرورش ما طرحی بهسادگی تمام ملی، می¬شود.
برنامه¬های مورد استفاده در این طرح¬ها از پایه¬های اصلی و مهم طرح¬های این حوزه محسوب می¬شوند و اگر بخواهیم سهمی برای آنها در طرح¬های این حوزه در نظر بگیریم، ۵۰ درصد کار در این حوزه وجود یک برنامه معتبر در بطن چنین طرح¬هایی است. برنامه¬های مورد استفاده همان محتوا و چگونگی اجرای چنین محتوایی هستند. این برنامه¬ها پیش از آماده¬سازی و اجرا باید از نظر محتوای نظری، تناسب با نظام آموزشی و امکانات محلی، از نظر شواهد پژوهشی و اثربخشی، از نظر جایگاه و رتبه¬بندی بین¬المللی و همینطور شاخصهای ارزیابی توسط مراکز ارزشیابی علمی مطرح و همینطور فرآیند اجرا مورد بررسی دقیق قرار گیرند که چنین فرآیندی در طرح¬های ملی این حوزه در آموزش و پرورش به چشم نمی¬خورد.
در جهان، صدها برنامه در این حوزه وجود دارند که از درجه¬بندیهای متفاوتی برخوردارند. در بسیاری از مواقع، در این طرح¬ها برنامه¬هایی مورد استفاده قرار می¬گیرند که از اعتبار و ارزش پایینی بهره می¬برند و روشن نیست که برنامه مورد استفاده بر اساس چه ملاکهایی انتخاب شده و در عمل تا چه اندازه می¬تواند اثربخش باشد و ما را به هدفهای از پیش تعیین شده برساند. از همین رو، اغلب آنها پس از چند سال اجرا، بنا به دلایل پیشین و اخیری که ذکر شد، فاقد اثربخشی شناخته شده و هزینه¬های بسیاری را بر آموزش و پرورش کشور تحمیل می¬کنند و کنار گذاشته می¬شوند و تنها نامی از آنها باقی می¬ماند.
وقتی در حوزه¬ای با چنین مشکلات روشن و مهمی روبهرو هستیم، طرح¬های ملی منجر به دو آسیب جدی می¬شوند. در درجه نخست، هدایت بودجه عظیمی از آموزش و پرورش به سمت طرحی ملی با ابهاماتی به غایت روشن که امکان سرمایه¬گذاری را از طرح¬های مشابه و بلکه اثربخش¬تر دیگر را سلب کرده و با انسداد مواجه می¬سازد. دوم، امکان پرورش و استفاده از طرح¬های علمی دیگر و برنامه¬های معتبر دیگر نیز مسدود می¬شود، زیرا دستگاه مربوط و تصمیم¬گیران معتقدند که طرحی بهصورت ملی در حال اجرا بوده و نیاز به طرح و برنامه¬های دیگری در این حوزه نیست. این فرآیند، طی سالیان متمادی و در گذر تغییر مدیریتهای مختلف تکرار و تکرار می¬شود و سرانجام اغلب آنها با صرف هزینه¬هایی گزاف و پیامدهایی ناچیز یا غیرقابل توجیه، کنار گذاشته می¬شوند.
با وجود چنین آسیبهایی در طرح¬های ملی این حوزه، چاره کار چیست؟
بر عکس کج¬اندیشی رایجی که موازی کاری را به چالش می¬کشد، در زمینه فعالیتهای علمی و بهمنظور دستیابی به فعالیتها و کوششهای اثربخش و فایده¬مند در حوزه سلامت روان و مداخلات روانی-اجتماعی (تربیتی، پیشگیرانه، ارتقای سلامت روان و . . .) نیازمند طرح¬ها و برنامه¬های موازی هستیم. به جای اینکه طرحی را با هزینه¬ای هنگفت و با یک برنامه محتوایی مشخص بهصورت ملی اجرا کنیم، می¬توانیم طرح¬های منطقه¬ای یا استانی موازی اجرا کنیم و این طرح¬ها می¬توانند بهوسیله گروههای علمی و با برنامه¬های متنوع مختلف اجرا شوند، زیرا گروههای علمی مختلف می¬توانند رویکردهای علمی متفاوتی داشته باشند.
طرح¬های موازی از مزایای زیر برخوردارند؛
نیازمند هزینه¬های ملی هنگفت نیستند و هزینه کمتری را به نظام آموزش و پرورش تحمیل می-کنند و بنابراین اگر به شکست منجر شوند، زیان کمتری به دنبال دارند.
طرح¬های موازی منطقه¬ای یا استانی امکان استفاده از رویکردها و برنامه¬های محتوایی مختلفی را فراهم میسازند که امکان موفقیت آنها بیشتر است، زیرا از میان چندین برنامه در طرحهای کوچک استانی یا منطقه¬ای، به ناگزیر طرح¬های اثربخش ظهور پیدا می¬کنند و امکان مقایسه این طرح¬ها و برنامه¬ها وجود خواهد داشت.
از انسداد و انحصار علمی و اجرایی جلوگیری می¬شود و امکان دستیابی به الگوها و فعالیتهای اثربخش و سودمند فراهم میشود. یعنی به جای آنکه آموزش و پرورش تمامی امکانات و اعتبارات و فعالیتهای خود را صرف طرحی ملی کند که نتیجه و محصول آن روشن نیست و همینطور در صورت شکست، خسران بزرگی برای جمعیت دانش¬آموزی کشور و زیانی عظیم برای دستگاهی ضعیف از نظر بودجه¬ای است، طرح¬ها و برنامه¬های موازی را می¬تواند پیگیری کند که در صورت تنوع و تکثر و همینطور استاندارد اجرایی لازم، تعدادی از آنها به ثمر خواهند نشست.
هدفهایی از قبیل ارتقای شخصیتی، رفتاری و روانی دانش¬آموزان و پیشگیری از رفتارهای پرخطر و انواع آسیبهای اجتماعی و همینطور حمایت از رشد مثبت کودکان و نوجوانان این کشور و رسالت مهمی که آموزش و پرورش در این حوزه بر عهده دارد، هدفهایی نیستند که با سهلاندیشی و سهو¬اندیشی در تصمیم¬گیری¬های مهم به تاراج روند و منتظر طرحی نو در آینده¬ای مبهم بمانیم و فرصتهای مهم نسلی را به سبب سیاستگذاری¬های نادرست از طریق اجرای طرح¬های ملی پرسش¬برانگیز از دست بدهیم.
طرح¬های ملی در آموزش و پرورش نشان می¬دهند که بر خلاف آنچه گفته می¬شود «آموزش و پرورش از بودجه و اعتبار کافی برخوردار نیست» این بودجه و اعتبارات دست کم در این حوزه بهدرستی برنامه¬ریزی و هزینه نمی¬شود و به سبب حلقه¬های بسته ستادی، عدم ارتباط با بخشهای پژوهشی درون و بیرون آموزش و پرورش و همینطور انحصار در اجرای چنین طرحهایی به نتایج مورد انتظار نمی¬رسند. خسران چنین سیاستگذاری¬هایی متوجه مهمترین سرمایههای کشور یعنی دانش¬آموزان و نسل آینده است!
منبع:ایرنا
انتهای پیام